علي (ع) در شعر استاد شهريار
علمي ادبي هنری تفريحي .....Scientific, literary, artistic, recreational
تاریخ : پنج شنبه 23 آذر 1391
نویسنده : محمود مرادپور

علي (ع) در شعر استاد شهريار

شخصيت بي كران اميرالمومنين علي عليه  السلام به قدري گسترده و وسيع است كه امكان بررسي و بيان آن براي هر كسي مقدور نيست و هر فرد با برداشت، طرز نگاه و تخصص خود، گوشه اي از شخصيت حيدر كرار را بيان كرده است و مطابق فرمايش پيامبر گرامي اسلام (ص) است كه: لوان الرياض اقلام و البحر مداد و الجن حساب و الانس كتاب ما احصوا فضائل علي بن ابي طالب (۱) اگر درختان قلم و درياها مداد و جنيان حسابگر و آدميان نويسنده باشند، نمي توانند فضايل علي بن ابي  طالب عليه  السلام را به حساب آورند.
همان طور كه از كلام گرانقدر رسول گرامي اسلام(ص) برداشت مي شود، فضايل و صفات مولاي متقيان علي بن ابيطالب به قدري گسترده است كه بشر در بازگو كردن آن عاجز مانده است و همين سبب شده تا شهريار، همانند تمامي شعراي ايراني و آذربايجاني از خطه سرسبز تبريز شيفته و حيران رازگشاي عالم هستي شده و بسرايد: نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت متحريم چه نامم، شه ملك لا فتي را ذكاوت حضرت علي (ع) كه به بلندترين مقام در خداشناسي بشر دست يافت و در راه نشر دين اسلام خدمات بي نظيري داشت، بيان رشادت هاي او و تصويري تازه از خواسته هايش كه در دل ها و افكار ظاهر شده، در طول تاريخ ادبيات آذربايجان انعكاس يافته و سبب شده است شاعران و ادباي آذربايجان، آثار نغز بسياري را در وصف دلاوري ها علي (ع)، شخصيت علمي و اخلاقي اش بيافرينند و با مدح و ستايش حضرت، تمام خلاقيت و هنر خود را به نمايش بگذارند. نسيمي، فضولي سيدعظيم شيرواني، راجي و... هستند كه همراه با شاعر ملي ايران، سيدمحمد حسين شهريار علاقه به علي را نمايان ساختند.
علي (ع) نابغه كبير انسانيت و قهرمان جهان فضيلت، همان مردي است كه در سراسر طومار زندگي پرفراز و نشيبش، نقطه اي سياه و ذره اي انحراف ديده نشد و در آسمان روح بزرگش لكه اي ابر خود خواهي مشاهده نشد، شاهباز بلند پرواز روحش هيچگاه در فضاي پست نفسانيت و خودخواهي ميل به پرواز نداشت و چه زيبا شهريار در وصف فرزند ابي طالب سرود:
علي اي هماي رحمت، توچه آيتي، خدا را
كه به ما سوا فكندي همه سايه هما را
دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا كه در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علي گرفته باشد سر چشمه بقا را
مدح محاسن حضرت علي (ع) در اشعار شهريار به كرات به چشم مي خورد. او در اشعاري كه در سبك هاي گوناگون سروده، همواره از قدرت سحر آميز كلام بهره جسته است و از طريق مدح عصمت، علم،  فضيلت، رشادت، سخاوت و معجزه  اميرالمومنين با به نظم درآوردن حكايت هاي مربوط به وي، كلام نغز و نصيحت آن حضرت را در عناصر شعر خود انتخاب كرده و با اقتباس نمونه هاي بسياري از نظر هاي درافشان، آن ها را به زبان شعري درآورده است.
او با ارائه ويژگي هاي حضرت علي(ع) با بهترين كيفيت در اشعارش، به مضمون اصلي كلام الهي تكيه كرده و مصاديقي از قرآن كريم آورده است. استاد شهريار در وصف سخاوت حضرت علي(ع) درباره بخشيدن انگشتري خود به فقيري چنين گفته است:
برو اي گداي مسكين در خانه علي زن
كه نگين پادشاهي دهد از كرم گدا را
كه همان تصوير اين شخصيت الهي در آيه ۵۵ سوره المائده است كه فرمود:
ولي امر و ياور شما رسول خدا و مومناني هستند كه نماز بپا داشته و فقيران را در حال ركوع زكات مي دهند كه به اتفاق نظر مفسران عامه و خاصه مراد از اين آيه، حضرت علي(ع)  است.
در آيه ذيل مفسران درباره حضرت علي و خانواده نمونه او بيان بر حقي دارند:
و يطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا «الدهر، ۸:»
و هم به دوستي (خدا) به فقير و اسير و طفل يتيم طعام مي دهند (به روايت عامه و خاصه، اين آيه در مورد اعطاي غذاي افطار سه شب متوالي از طرف علي، فاطمه، حسن، حسين و فضه به فقرا نازل شده است).
اين تعليم كه در اسلام به عنوان برترين ويژگي اخلاقي ياد شده است، دستمايه شعر شهريار مي شود:
شيرزادان علي شام ندارند امشب
تا يتيم اين عمه بي شام نخسبد به گليم
شام خود كسي نتواند به فقيران دادن
زهي آن مكتب اسلام كه اينش تعليم
شاعر شهير در جاي ديگر، اين ايده را اين گونه بيان مي كند:
فياض در فضيلت تو گفته «هلي اتي»
لولاك در فتوت تو لافتي، علي
حضرت علي (ع) به خاطر قهرماني هاي بي نظير در راه اسلام و برافراشتن پرچم توحيد، به ثواب هر دو جهان دست يافته است، در ادبيات تفسير مصداق هاي اين تفكر در سوره هاي الدهر،  انسان و مريم آورده شده است.
در مصراع:
علي اي صاحب شمشير و لواي توحيد
اي به اسلام تو ايمان دو عالم تسليم
استاد شهريار در اشعار خود از مضامين سوره هاي فوق تأثير پذيرفته است. همچنان كه طبقات عميق منابع علمي مقدس حضرت علي(ع) را شگفت زده نموده است، نظر شاعر ملي ايران به ستايش اراده و قدرت پروردگار عالم جلب مي شود. در يكي از شعرهايش اين باور چنين نشان داده مي شود:
برو حاجت كه داري از خداخواه
كه مطلب زير يك كاف است و يك نون
آخر شان خداوند چنين است كه با:
انما امره اذا اراده شيئا ان يقول له كن فيكون (ياسين _ ۸۲)
شاعر گاه با تكيه بر كلام و يا عباراتي از قرآن كريم در بندهاي مربوط به حضرت علي(ع)، ابيات عبرت آميزي مي سرايد، از اين نظر هل اتي (الانسان)، لكن قوم هاد (رعد)، خلق عظيم و الفاظ ديگر. همچنين من كنت، مولاه لافتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار... و عبارت پرمعناي سبع مثاني، مضمون و مفهوم اشعار شهريار را دوچندان مي سازد.
دكتر حسين محمدزاده در سخنراني كه در آذر ماه ۱۳۷۷ و در كنگره شهريارشناسي در شهر زنجان درباره شعور مذهبي، مردمي و ملي شهريار ايراد كرد، مي گويد: «نخستين ويژگي خلاقيت ادبي شهريار كه بايد در «شهريارشناسي»مورد توجه واقع شود، «شعور مذهبي» اوست. شعور به حقيقتي مي گوييم كه مكشوف انسان واقع شود و عبارت است از ادراك بدون اثبات مجموعه احوالي كه انسان به آن ها آگاهي يابد، هم از اين روست كه من به جاي بينش مذهبي و يا ديدگاه مذهبي و مانند آن، شعور مذهبي به كار مي برم. اين شعور در سرتاسر آفرينش شعري شهريار سايه انداخته است و سرتاسر ديوان او را تبديل به مناجاتي صافي ضميرانه كرده است كه با تظاهر به تدوين و يا اقدام به شعر مذهبي سرودن فاصله دارد. فقط اصطلاحاتي نظير: هماي رحمت، سحاب رحمت، سايه  هما، چشم بقا، ماسوا، شه ملك لافتي و نظائر آن را نمي توان دليل خدامحوري و دين مداري شهريار دانست، چرا كه اين راه عقل است و شهريار در تعارض عقل و عشق، عشق را برگزيده و اسير آن شده است و اين باور مذهبي عاشقانه اي است كه او را پس از انقلاب اسلامي ستايشگر پيشتازان انقلاب مي كند، به گونه كه فرجامين دهه حياتش به تمامي، وقف انقلاب مي شود و البته به گفته خود، اين رفتار و حركتش دگرگونه نمي نمايد:
شهريارا دگران گو كه دگرگونه نمايند،
من هر آن گونه كه بودم به همان گونه نمودم
چه نيازي به تفكر كه ز سرچشمه الهام
همه شهد است كه از غيب تراود به شهودم
سالم افزود و شر و شور و شعور همه را كاست،
از همه كاستم اما با غم عشق فزودم
و دهها قصيده و قطعه ديگر همه حكايت از دلبستگي عميق وي به اين عشق عارفانه و شعور مذهبي دارد. و همين شعور است كه او را روزگاري وادار مي كرد بگويد كه:
شيخ، خود قلابي و دين را تمسخر مي كند
وين تمسخر مايه  تفريح رندان يا علي
تا سخن گفتم به حق، حق حياتم خود نماند
وين سزاي هر سخنگوي سخندان يا علي
يعني قصد اولي در شهريار، رضاي خدا و تقرب به ذات اوست تا چون يوسف صديق مخلص شود كه در اين جاذبه هاي غيرالهي كمترين تأثير سوئي بر جسم و جان او نمي گذارند. چرا كه بر سر پيمان با معشوق است كه مي پرسد:
الم اعهد اليكم يا بني آدم آن لا تعبد الشيطان انه لكن عدو مبين.
شعور مذهبي در شهريار او را وامي دارد كه انسان را پرتوي از كمال مطلق خداوند بداند و خود را به صفات الهي متصف كند و به قول لاهيجي در مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز «نسخه و آئينه تمام نماي كليه اسماء و صفات الهي »گردد و يا به ديگر سخن موجودي «خداگونه» شود.
علي(ع) از نخستين روزي كه به دعوت پيامبر اسلام(ص) لبيك گفت، خود را وقف رفاه و سعادت اجتماع نمود و در اين راه با شمشير مرگ بارش خرطوم متبكران را قطع كرد.
تاريخ بشري جز پنجه فرزند ابيطالب از دست و پنجه كسي سراغ ندارد كه قريب به پنجاه سال قبضه شمشير بفشارد و قطره خوني به ناحق نريزد.
آري علي(ع) با اينكه خون تبهكاران، از دم شمشير برانش مي چكيد و شمشير او در جنگ هاي خانمانسوز، در صف اول برق مي زدو در حوادث مختلف كه اغلب روح انتقام جويي، انسانيت را از انسان سلب مي كند، هرگز قدمي از حق فراتر نگذاشت و قطره خوني به ناحق نريخت و اين در واقع بزرگترين هنر و فضيلت اوست، او بود كه در طي آخرين دقايق زندگي خود، دادن غذا به قاتل را فراموش نكرد و به دختر و پسرش با تأكيد سفارش فرمود از اين غذا به او هم بدهند.
او صاحب شخصيتي بود كه خيال، وهم، عقل و ذوق اهل دنياي خاكي را به خود متوجه ساخته و همواره عقول و قلوب ميليون ها آدمي را در قرن هاي متمادي و نسل هاي متوالي مسخر و مجذوب خود كرده است.
زمخشري مي نويسد چه بگويم درباره مردي علي(ع) كه دشمنانش فضيلت او را از روي حسد و طمع، كتمان مي كرده و پنهان نگاه مي داشتند و دوستانش از روي ترس و خوف مناقبش را اظهار نمي كردند و با اين حال دنياي علم و فضيلت در برابر آثار و ماثر اين مرد آسماني سر تعظيم و فروتني خم كرده و صفحات بسياري از تاريخ اسلام را به خود مشغول نموده است.
هدف او دعوت به اسلام، خدمت به رسول ا...(ص) و صداقت بي نظير بود. امام علي(ع) به نوبه خود در فراگيري آداب، فضيلت و آداب كلام گهربار پيامبر(ص) نقش برجسته اي دارد.
استاد محمدحسين بهجت تبريزي نيز به خاطر درك اهميت اين موضوع به وصف حيدر كرار مي پردازد، مضامين را به شكل منظوم در جاي خود استفاده مي كند تا با هنر و نبوغ خود در شناخت مولاي متقيان بكوشد، حديثي كه پيامبر اسلام(ص) به مسلمانان مي فرمايند: انا مدينة العلم و علي بابها، فمن اراداالعلم فليات الباب، براي همگي شناخته شده است، شهريار از مضامين حديث استفاده كرده و مي سرايد:
من علي شاه ولايت بدو عالم ثمرستم
شهر علمست رسول ا... و من باب و درستم
شهريار به خاطر سرودن اشعار تركي و منظومه هاي تركي آذربايجاني اش از تقدس و احترام خاصي در ميان آذربايجاني ها و ترك زبانان برخوردار است؛ به طوري كه اين آثار ارزشمند و والا و ملكوتي او، در زمان حيات خود شاعر، شهرت قابل قبول و آوازه اي بي مانند يافت. وي در وصف دين اسلام و بيان تقدس امام علي(ع) و شخصيت والاي وي به زبان مادري كه همانا كامل ترين و بهترين وسيله براي بيان حد ا علاي احساسات و اعتقادات است، مي سرايد:
هاي وئرين اللهاها، شيطاني قويون تك قالسين
توولانيب توولاماغين دا، بالا، اندازه سي وار
آلا هين شهري نبي دير، قاپيسي شاه ولي
دئشيك آختارما، بوشهرين بئله دروازه سي وار
ترجمه: به سمت خدا بگراييد و بگذاريد شيطان تنها بماند:
اي بچه گول زدن و گول خوردن هم اندازه اي دارد
شهر خدا نبي است و درب آن شاه ولي
دنبال روزنه نباش كه اين شهر، چنين دروازه بزرگي دارد
شهريار از زبان «حيدربابا» خطاب به بولود قاراچورلو (ب.ق.سهند، وفات ۱۳۵۸) شاعر بزرگ آذربايجان، درباره مشكلات اجتماعي ايران آن روزگار سخن مي گويد و نه تنها آرزوي نجات مردم ايران را دارد، بلكه براي ريشه كن كردن شر در جهان به فداكاري حضرت علي عليه السلام تكيه مي كند و مي كوشد قدرت معنوي خود را از مقام و نام اين اسطوره فضيلت كسب كند:
من علي اوغلويام آزاده لرين مردي، مرادي...
ترجمه: من فرزند علي هستم، مرد و مراد آزاده ها...به حق بايد گفت، پيامبر اسلام (ص) دو معجزه داشت، يكي معجزه آسماني كه قرآن است و با طراوت باران به دل ها فرو مي نشيند و به لطافت خود دل هاي مرده را حيات مي بخشد و پژمردگي را مي زدايد و آن ها را شكوفا و بارور مي سازد و ديگري معجزه انساني است. اين معجزه علي (ع) است كه نمونه عالي بشريت و بلكه انسان فوق بشر است. اين اسطوره فضيلت براي عموم مسلمانان عالم، بلكه براي همه انسان ها مايه افتخار است. زيرا بزرگترين مربي ها و لايق ترين معلم هاي جهان بشريت از مكتب و خاندان او ظاهر شده اند. كسي بر روي زمين پيدا نمي شود كه نام اسلام را شنيده باشد و علي (ع) را نشناسد و در پيشگاه عظمت علمي او خاضع و خاشع نگردد. او براي بسياري از انسان ها حيرت انگيز واقع شده و آن ها را به شيفتگي واداشته؛ به طوري كه آن ها به ناچار لب به وصف او گشوده اند، زيرا علي (ع) از ديدگاه آن ها مرد جهاني و بين المللي است.
اي جلوه جلال و جمال خدا، علي
و زهرچه جز خدا به جلالت جدا، علي
در تو جمالي از ابديت نموده اند
اي آبگينه ابديت نما، علي
فياض در فضيلت تو گفته (هل اتي)
لولاك در فتوت تو (لافتي) علي
باز آن يهود بسته در قلعه هاي قدس
بگشا به دست و پنجه خيبر گشا، علي
مرحب كشيده تيغ به لبنان و ارض قدس
گو برق ذوالفقار زند مرحبا علي
آن قتل عام زد به فلسطين كه شد بلند
فرياد وا محمد و غوغاي وا علي
ظلمات شد ميان تو و تشنگان حجاب
اي جام خضر و چشمه آب بقا علي
صوفي هم از صفاي تو برخورد قرن ها
گاهي صفي علي شد و گاهي صفا علي
شهريار خود را در علي شناسي تهيدست و فقير مي داند و راه رسيدن به علي را اخلاص در عمل و داشتن قلب سليم مي داند، وي درباره اقتباس و ترجمه از ديوان حضرت امير (ع) مي گويد:
به مهمانسراي كريم آمدم
تهيدست اخلاص و قلب سليم
كه گفتند زشت است بازاد راه
فرودآمدن در سراي كريم
نمونه هايي از ترجمه و اقتباس شهريار از ديوان حضرت امير(ع) كه نشان دهنده دستگيري شهريار و اعتقاد معنوي وي به شخصيتي است كه هرچند مدت ها بر آن گذشته است، اما همواره سودهاي بسياري از آن مي توان برد و هرگز نمي توان تمام ابعاد شخصيتي او را شناخت و هرگاه بخواهيم بنياد زندگي نيكو و سعادتمندي را بگذاريم، بايد به روش او رجوع كرده و دستور و نقشه را از او بگيريم.
مفاخره علي به فاطمه زهرا عليه الاسلام
همسري تاج سرستم كه بجانش بپرستم
كرم خاص خدايي كه بجانش بپرستم
بيعت اول اسلامم و ازجمله سرستم
شهسوار عرب و شاخص فتح و ظفرستم
آتش خرم كفر آفت هر شور و شرستم
شير شجعانم و شمشير قضا و قدرستم
با نبي متصل و وصله جان و جگرستم
درس احكام و سنن نقش سنين صغرستم
سلاح صبر
عقل را اسلحه در جنگ مصائب صبر است
او چه مكري كه معافي دهد از هر مكروه
چون فلزي كه مطلا كني از آب طلا
بشكر خنده هم اندود تواني اندوه
آگاهي آزاده كند تيغ زبان را به غلاف
بو كه از حرف ستيزنده نيايد بستوه
چه بسا لب به تبسم بگشايد چون خنجر
باوجودي كه غم انباشته دارد چون كوه
ما و جهان
تو پنداري كه ما چشم و دهانيم؟
جهانيم و ز چشم خود نهانيم
بچشم جان تماشا كن جهان را
جهان در ماست ني ما در جهانيم
آري امام علي (ع) شخصيتي است كه خيال، وهم و ذوق دنياي خاكي را به سوي خود متوجه ساخته و همواره عقول و قلوب ميليون ها آدمي را در قرن هاي متمادي و نسل هاي متوالي مسخر و مجذوب خود كرده است، اين همان علي است كه جاذبه عظمت و بزرگي شخصيتش همه دانشمندان دين در قرن  هاي مختلف را به دوستي و محبت خود جذب كرده تا به مقتدا بودن او اذعان و اعتراف كنند و به ناچار در پيشگاه آن حضرت سر تعظيم فرود  آورند.
آن طور كه از آثار منظوم استاد محمدحسين شهريار برمي آيد، او سعي داشته تا راه زندگي را از حضرت علي (ع) بياموزد. او چنان محو علي (ع) شده كه در اكثر سروده هاي خود به ذكر مثال ها و اشاره هايي در انواع قالب هاي ادبي ازجمله تشبيه و استعاره به اين مقام والاي انساني داشته است، با هم نمونه هايي از اين اشعار را مي خوانيم:
يا علي
مستمندم بسته زنجير و زندان يا علي
دست گير اي دستگير مستمندان يا علي
بندي زندان روباهانم اي شير خدا
مي جوم زنجير زندان را به دندان يا علي
آهن تفتيده ام كز كوره آرندم برون
تا بسانيدم ميان پتك و سندان يا علي
دوستان گريان به گورستان و پيش چشمشان
دشمنان چون استخوان كله خندان يا علي
من نه ايوبم ولي صبرم به محنت بيش از اوست
من نه يوسف ليك زندانم دو چندان يا علي
دردمندي روسياهم با شفاعت مستحق
اي درت دارالشفاي دردمندان يا علي
شب و علي
علي آن شير خدا شاه عرب
الفتي داشته با اين دل شب
شب ز اسرار علي آگاه است
دل شب محرم سرالله است
شب علي ديد و به نزديكي ديد
گرچه او نيز به تاريكي ديد
شب شنفته است مناجات علي
جوشش چشمه عشق ازلي
شاه را ديده به نوشيني خواب
روي بر سينه ديوار خراب
قلعه باني كه به قصر افلاك
سر دهد ناله زنداني خاك
اشكباري كه چو شمع بيزار
مي فشارد زر و مي گريد زار
دردمندي كه چو لب بگشايد
در و ديوار به زنهار آيد
كلماتي چون در، آويزه گوش
مسجد كوفه هنوزش مدهوش
فجر تا سينه آفاق شكافت
چشم بيدار علي خفته نيافت
روزه داري كه به مهر اسحار
بشكند نان جوين افطار
ناشناسي كه به تاريكي شب
مي برد شام يتيمان عرب
تا نشد پردگي آن سر جلي
نشد افشا كه علي بود علي...
منابع:
۱ _ علي (ع)، آ ئينه حق نما، تاليف و گردآوري: سيد ابراهيم الحسيني السعيدي، تبريز، احرار، پاييز ۷۲
۲ _ شعور مذهبي، مردمي و ملي در شهريار، دكتر حسين محمدزاده صديق، متن سخنراني ايشان در كنگره شهريارشناسي زنجان، لب هاي يخ بسته، ائلشن، ۱۳۸۲
۳ _ مدح ذكاوت حضرت علي (ع) در آثار استاد شهريار، امام وئردي حميد اوف، لب هاي يخ بسته، گردآوري: خاطره رضيان ائلشن، ۱۳۸۲
۴ _ ديوان استاد محمد حسين شهريار، انتشارات زرين و نگاه، چاپ سوم، تابستان ۱۳۷۴.

 


لطفا نظر بدهید. ممنون
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: شعر و ادبيات , .....شعر آذري , ,
برچسب‌ها: شعر استاد شهریار ,
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین مطالب

/
به وبلاگ من خوش آمدید .دادن نظر را فراموش نکنید. خوش ساعات لار